و منهم: خزینهٔ توحید و سمسار تفرید، ابوالعباس القاسم بن مهدی السّیّاری، رضی اللّه عنه
از ائمهٔ وقت بود و عالم به علوم ظاهر و حقایق. صحبت ابوبکر واسطی کرده بود و از مشایخ بسیار ادب گرفته اظرف قوم بود اندر صحبت و ازهد ایشان اندر آفت. وی را کلام عالی است و تصانیف ستوده.
از وی میآید که گفت: «التّوحیدُ اَنْ لایَخْطُرُ بِقَلْبِکَ مادونَه.» توحید آن بود که دون حق را بر دلت خطر نبود، و خاطر مخلوقات را بر سرت گذر نباشد و مر صفو معاملتت را کدر نباشد؛ از آنچه اندیشهٔ غیر از اثبات ایشان باشد و چون غیر ثابت شد حکم توحید ساقط گشت.
و اندر ابتدا وی از خاندان علم و ریاست بود، و از اهل مرو اندر جاه، کس را بر اهل بیت وی تقدم نبود. از پدر میراث بسیار یافت. جمله بداد و دو تاره موی پیغمبر صلی اللّه علیه بستد. خداوند تعالی به برکت آن وی را توبه داد و به صحبت ابوبکر واسطی رحمةاللّه علیه افتاد، و به درجتی رسید که امام صنفی از متصوّفه شد و چون از دنیا برون خواست شد، وصیت کرد تا آن مویها اندر دهان وی نهادند و امروز گور او به مرو ظاهر است و مردمان به حاجت خواستن آنجا روند و مهمات از آنجا طلبند و مجرب است. واللّه اعلم.