عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۲۹

باز آ که فراق جان گداز آمده است

اندیشهٔ مردنم فراز آمده است

باز آ که ز ناچشیده داروی وصال

دردی که نرفته بود باز آمده است