شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۷

بیا با ما درین دریا به سر بر

از اینجا دامنی خوش پر گهر بر

ز ما بشنو حبابی پر کن از آب

حباب از آب و در وی آب دریاب

به معنی آب در صورت حباب است

ببین در این و آن کان هر دو آبست

دمی در آفتاب و سایه بنگر

در آن هم سایه را همسایه بنگر

چه دریائی که ما غرقیم در وی

چه خوش جامی که ما داریم پر می

درین دریا به عین ما نظر کن

صدف بشکن تماشای گهر کن

اگر نورست اگر ظلمت که او راست

به راه کج مرو بشنو ز ما راست

وجودی جز وجود او نبینی

اگر آئی به چشم ما نشینی

به نور او جمال او توان دید

چنین می بین که سید آنچنان دید

نشان بی نشانی عارفان است

اگرچه بی نشانی هم نشان است