شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۳

صورت و معنی و جام جم نگر

نعمت والله را با هم نگر

گر نمی بینی ورای عالمش

دیده را بگشا و در عالم نگر

جام می بستان به شادی ما بنوش

در صفای جام می همدم نگر

غنچه را با آب لب خندان ببین

سرخ روئی گل خرم نگر

عشق در شور است و دایم در سرور

عقلک بیچاره را در غم نگر

اسم اعظم در سواد اعظم است

در سواد اعظم آن اعظم نگر

راه سید هر کسی کو گم کند

کم زنش او را و او را کم نگر