یار سرمست است و ما را میکشد
دوستان را بیسر و پا میکشد
آمد آن موج محیط عشق او
خوشخوشی ما را به دریا میکشد
میکشد ما را به میخانه مدام
خاطر ما هم به مأوا میکشد
در کش خود میکشد دلکش مرا
زان کشش جانم به آنجا میکشد
از بلا چون کار ما بالا گرفت
مبتلا را دل به بالا میکشد
هرکجا او میکشد ما میرویم
کشتهایم و حق تعالی میکشد
نعمت الله میرود دامنکشان
جذبهای دارد که دلها میکشد