عشق ما را سوی دریا میکشد
گوییا ما را به مأوا میکشد
دلبر ما میکشد ما را به کش
خوش بود دلبر که ما را میکشد
دل به دست زلف او دادیم و برد
و از خیالش سر به سودا میکشد
عشق سرمست است در کوی مغان
عاشقان را خوش به مأوا میکشد
میکشد هر لحظه نقشی در خیال
صورتش بر لوح اشیا میکشد
جذبهٔ او میکشد ما را به خود
این کرم بین حق تعالی میکشد
هرکجا رندی است در میخانهای
خاطر سید به آنجا میکشد