شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰

بیا ای شاه ترکستان که هندوستان غلام تست

جهان صورت و معنی همه دیدم به کام تست

به باطن آفتابی تو به ظاهر ماه خوانندت

شده دور قمر روشن هم از بدر تمام تست

اگرحوری اگر رضوان تو را بیند همی گویند

سلام الله سلام الله سلام ما پیام تست

خدا عالم تو را بخشید ای سلطان انس و جان

بهشت جاودان داری همه عالم زمام تست

به جان ساقی رندان که مستان ذوق می داند

توئی آب حیات ما و جام جم ز جام تست

اگر چه ما و هم یاران سخن گوئیم مستانه

ولی خوشتر ازین و آن کلام بانظام تست

تو خورشیدی و ما سایه منور گشته از نورت

پناه نعمت اللهی همه در اهتمام تست