شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷

غرق آب و آب را جوئیم ما

آبروی ما ز ما جوئیم ما

صورت و معنی و جام می مدام

آنچه جوئیم از خدا جوئیم ما

خم می در جوش و ما مست و خراب

جامی از غیری چرا جوئیم ما

گنج عشقش در دل ویران ماست

غیر این گنجی کجا جوئیم ما

از بلا چون کار ما بالا گرفت

مبتلائیم و بلا جوئیم ما

چشمهٔ آب حیاتم در نظر

خضر وقت و آشنا جوئیم ما

نعمت الله چون ز ما یابد نوا

کی نوا از بینوا جوئیم ما