ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۸۸ - پس از بصره

فی الجمله منتصف شوال سنه ثلث و اربعین و اربعمایه از بصره بیرون آمدیم و در زورق نشستیم از شهر ابله تا چهار فرسنگ که می‌آمدیم از هر دو طرف نهر باغ و بستان و کوشک و منظر بود که هیچ بریده نشد و شاخه‌ها از این نهر به هر جانب باز می‌شد که هر یک مقداری رودی بود. چون به شاطی عثمان رسیدیم فرود آمدیم برابر شهر ابله و آن جا مقام کردیم، هفدهم در کشتی بزرگ که آن را بوصی می‌گفتند نشستیم و خلق بسیار از جوانب که آن کشتی را می‌دیدند دعا می‌کردند که: «یا بوصی سلکک الله تعالی».