خلیل‌الله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸

چون در کف روزگار گشتیم زبون

چون ساغر عشق و آرزو گشت نگون

جاسوس خرد دگر چه جوید از ما

گوید که از این شهر کشد رخت برون