آه دود آختهای میخواهم
روز شب ساختهای میخواهم
زین محیطم هوس گوهر نیست
دل نگداختهای میخواهم
فارغ از طوق وفا نتوان زیست
گردن فاختهای میخواهم
تا شوم محرم خاک قدمت
سر افراختهای میخواهم
صافی آینه منظورم نیست
خانه پرداختهای میخواهم
به متاع تپش آباد هوس
آتش انداختهای میخواهم
رنگها جمله سراغ هوسند
گرد پی باختهای میخواهم
ساز این انجمن آزادی نیست
آنطرف تاختهای میخواهم
چشم زخمست شناسایی خلق
قدر نشناختهای میخواهم
چون جرس تا ننمایم بیدل
نالهٔ ساختهای میخواهم