عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹

حرم پویان دری را می‌پرستند

فقیهان دفتری را می‌پرستند

گروهی زشت‌خویند اهل دانش

که زیب و زیوری را می‌پرستند

از آن دعوی به شیخ و برهمن ماند

که هر یک داوری را می‌پرستند

برافکن پرده تا معلوم گردد

که یاران دیگری را می‌پرستند

عجب داریم ما از اهل عصیان

که دامان تری را می‌پرستند

به هر عزت که عشاق مجازی

ز ما خود خوش‌تری را می‌پرستند

ز اهل درد شو عرفی که این جمع

گرامی‌گوهری را می‌پرستند