رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۵۴

در وادی معرفت نه گیر است و نه دار

کانجا همه بر هیچ نهٰادند سوار

رفتم که زمعرفت زنم دم، گفتا

دریا به دهان سگ مگردان مردار