آتشین لالهٔ دل صد ورق است
هر ورق مائدهٔ صد طبق است
عشق میگویم و میگریم زار
طفل نادانم و اول سبق است
حرف مقصود نمیریزد از او
خامهٔ طالع من تنگ شق است
گل غم زآتش من میجوشد
شیشهٔ دل ز غمش پر عرق است
از کتابی که منش در خواندم
لوح محفوظ نخستین ورق است
عرفی ار عیب تو گفتیم مرنج
هرچه در حق تو گویند حق است