نقش نیرنگ جهان جوهر رم میباشد
صفحهٔ آینه تمثال رقم میباشد
یاس انگشتنما را ندهی شهرت جاه
موی ماتمزده بر فرق علم میباشد
ربط احباب در این بزم ندامتخیزست
دستها درخور افسوس به هم میباشد
نتوان شد سبب چاکگریبانکسی
پشت ناخن خم از اندوه قلم میباشد
هرکجا حکم قضا ممتحن تدبیر است
سپر بیخردان تیغ دو دم میباشد
رمز تنزیه حرم فکر برهمن نشکافت
صمد است آنکه هیولای صنم میباشد
به خیال دهنتگر نرسم معذورم
مدعا اندکی آن سوی عدم میباشد
طاقت خلق به جز عذر طلب پیش نبرد
پا در این مرحله بیآبله کم میباشد
هستی منفعلم بیعرق جبهه نخواست
بر سرم خاک زمینی است که نم میباشد
کف افسوس سراغی است زکیفیت عمر
فرصت رفته به این نقش قدم میباشد
هرچه آید به نظر زان سرکو سجدهکنید
سنگ و دیوار در کعبه صنم میباشد
رگ گردن به حیا راست نیاید بیدل
تا ته پاست نظر بر مژه خم میباشد