سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰

هر آن سری که در سر داری با دوست در میان منه چه دانی که وقتی دشمن گردد و هر گزندی که توانی، به دشمن مرسان که باشد که وقتی دوست شود.

رازی که نهان خواهی، با کس در میان منه وگرچه دوست مخلص باشد که مر آن دوست را نیز دوستان مخلص باشد، همچنین مسلسل.

خامشی به که ضمیر دل خویش

با کسی گفتن و گفتن که مگوی

ای سلیم آب ز سرچشمه ببند

که چو پر شد نتوان بستن جوی

سخنی در نهان نباید گفت

که بر انجمن نشاید گفت