کلک مصوراز چه ننگ،کرد نظربهسوی ما
رنگ شکسته غیرشرم خنده نزدبه روی ما
چارهٔ عیب زندگی غیر عدمکه میکند
سخت به روی ما فتاد بخیهٔ بیرفوی ما
باهمه وضع پیش و پس نیستکسی خلافکس
زشتی ما نمود وبس آینه را عدوی ما
میگذرد نسیم مصر بالگشا از این چمن
لیک دماغگلکراست تا برسد به بوی ما
غفلت خلق بوده است مخملکارگاه صنع
چشم بهخواب نازدوخت چون مژه موبه موی ما
دل بهشکست عهد بست، تا نفس از فغان نشست
معنی ناک آفرید چینی آرزوی ما
نیست به باغ خشک وترمغزتأملی دگر
سر به هوا چو موی سر ریشه زد ازکدوی ما
ذوق تعین هوس، رنج تعلق است و بس
میفشرد تکلف بند قباگلوی ما
سعی طهارت دوام برد ز ما صفای دل
کار تیممی نکرد خاک بسر وضوی ما
در پس زانوی ادب خشک بجا نشستهایم
ننگتری چراکشد موجگوهر سبوی ما
طفل تجاهل هوس فاخته داشت در قفس
گشت زعشق منفعلکوکوی هرزهگوی ما
بیدل ازین بهار رفت برگ طراوت وفا
برکه نماید انفعال رنگ پریده روی ما