بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷

در عالمی‌ که با خود رنگی نبود ما را

بودیم هرچه بودیم او وانمود ما را

مرآت معنی ما چون سایه داشت زنگی

خورشید التفاتش از ما زدود ما را

پرواز فطرت ما در دام بال می‌زد

آزاد کرد فضلش از هر قیود ما را

اعداد ما تهی‌ کرد چندان‌که صفر گشتیم

از خویش‌ کاست اما بر ما فزود ما را