اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۱۴ - تو میگوئی که دل از خاک و خون است

تو میگوئی که دل از خاک و خون است

گرفتار طلسم کاف و نون است

دل ما گرچه اندر سینهٔ ماست

ولیکن از جهان ما برون است