اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲ - سخن‌ها رفت از بود و نبودم

سخن‌ها رفت از بود و نبودم

من از خِجْلَت، لبِ خود، کم گشودم

سجودِ زنده‌مردان می‌شناسی؟

عیارِ کارِ من گیر از سجودم