این گل و لاله تو گویی که مقیمند همه
راهپیماصفت موج نسیمند همه
معنی تازه که جوییم و نیابیم کجاست
مسجد و مکتب و میخانه عقیمند همه
حرفی از خویشتن آموز و در آن حرف بسوز
که درین خانقه بیسوز کلیمند همه
از صفا کوشی این تکیهنشینان کم گوی
موی ژولیده و ناشُسته گلیمند همه
چه حرمها که درون حرمی ساختهاند
اهل توحید یکاندیش و دو نیمند همه
مشکل این نیست که بزم از سر هنگامه گذشت
مشکل این است که بینقل و ندیمند همه