اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵ - رهی در سینهٔ انجم گشائی

رهی در سینهٔ انجم گشائی

ولی از خویشتن ناآشنائی

یکی بر خود گشا چون دانه چشمی

که از زیر زمین نخلی بر آئی