رهی به گونه چون لاله برگ غره مباش
که روزگارش چون شنبلید گرداند
گرت به فر جوانی امیدواریهاست
جهان پیر ترا ناامید گرداند
گر از دمیدن موی سپید بر سر خلق
زمانه آیت پیری پدید گرداند
دریغ و درد که مویی نماند بر سر من
که روزگار به پیری سپید گرداند