خواهد گل رعنا که او باشد به آب و رنگ تو
دارد به وجهی رنگ تو اما ندارد ننگ تو
گر سرو قدت در چمن روزی ببیند نارون
ناگه برآید سرخ و زرد از سرو سبز آرنگ تو
ای غنچه رعنای من، بگشا لب و بر من بخند
کاید دل بلبل به تنگ از دست خوی تنگ تو
چشمت ز تیغ حاجبان بس تنگبار افتاده است
باری نمیآید کسی در چشم شوخ شنگ تو
آهنگ قصدم می کند مطرب به آواز بلند
خواهد دریدن پردهام آواز تیز آهنگ تو