آنکه از کبر، یک وجب میدید
از سر خویش تا به افسر هور
وانکه میگفت شیر معرکهام
دولت شاه ساخت او را کور
قوت الظهر پشت او شکست
قرهالعین کرد چشمش کور
تا بدانی که با سعادت و بخت
برنیاید کسی به مردی و زور