فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵

در وصل تو میزنند احباب

افتتح یا مفتح الابواب

چه شود گر بر تو ره یابند

کم بقوا ناظرین خلف الباب

تا کی ازحضرت تو صبر و شکیب

طال تطوا فهم وراء حجاب

در پس پرده تا بکی حسرت

ارحم نظرة بلا جلباب

از توشان جز تو مدعائی نیست

ما لدیهم سوی لقاک ثواب

خود حساب کتاب خود کرده

انهم قسطهم بغیر حساب

وجنوا قل موتهم ثمرات

و اوتوا قبل نقلهم بشراب

سکروا فی هواک ثم ضحوا

ما لهم فی سواک هواک مناب

از سببها گذاشته اند و حجب

خرقوا الحجب ارتقوا الاسباب

کرده بانفس و با هواغزوات

هزموا الجند قاتلوا الاحزاب

فیض از خود اگر بپرهیزی

انّ للمتّقین حسن مآب