جفا از سر گرفتی یاد میدار
نکردی آن چه گفتی یاد میدار
نگفتی تا قیامت با تو جفتم
کنون با جور جفتی یاد میدار
۳
مرا بیدار در شبهای تاریک
رها کردی و خفتی یاد میدار
به گوش خصم میگفتی سخنها
مرا دیدی نهفتی یاد میدار
نگفتی خار باشم پیش دشمن
چو گل با او شکفتی یاد میدار
۶
گرفتم دامنت از من کشیدی
چنین کردی و رفتی یاد میدار
همیگویم عتابی من به نرمی
تو میگویی به زفتی یاد میدار
فتادی بارها دستت گرفتم
دگرباره بیفتی یاد میدار