عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۱۰

ای شمعِ جهان فروز! در هر نفسی

از پرتو تو بسوخت پروانه بسی

این گرمْ دماغی از کجا آوردی

کس گرمْ دماغ تر ندید از تو کسی