عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۰۸

چون نیست امید غمگسارم نفسی

پس من چکنم با که برآرم نفسی

تا دور فتادهام ازان شمع چو گل

چون شمع سرِ خویش ندارم نفسی