عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۰۵

دل بی غم دلفروز نتوان آورد

جان در طلبش به سوز نتوان آورد

گرچون شمعم هزار شب بنشانند

بی سوز تو شب به روز نتوان آورد