عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۷۶

میپرسیدم دوش ز شمع آهسته

کاخر به خوش آیدت بگو ای خسته!

گفت: آن که مرا به درد من بگذارند

تا میسوزم به دردِ خود پیوسته