عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۳۹

گر صبح شبی واقعهٔ من دیدی

در پرده شدی پردهٔ من نَدْریدی

ور دم نزدی یک سخنم نشنیدی

تا حشر دمش فرو شدی نَدْمیدی