عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۶۴

زهرست غم این دل غمناک همه

جانا! می ده که هست تریاک همه

می ده به لب کشت که بسیار نماند

تا کشت کنند بر سر خاک همه