عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۳

بشکفت گل تازه به بستان ای دوست

بر زمزمهٔ هزار دستان ای دوست

میدان به یقین که تو بدین دم که دری

گر جهد کنی رسید نتوان ای دوست