عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۳۳

برخاست دلم، چوباده در خم بنشست

وز طلعت گل هزاردستان شد مست

دستی بزنیم با تو امروز به نقد

زان پیش که از کار فرو ماند دست