عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۲۴

چون هست غمت غمی دگر حاجت نیست

با خون دلم خون جگر حاجت نیست

گفتم که هزار نوحه گر بنشانم

ماتم زده را به نوحه گر حاجت نیست