عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۲۳

ره نیست بدان دانه کِشتند مرا

وز قصّهٔ آن خط که نوشتند مرا

گر میبندانم آنکه درمان من است

دانم که ز درد او سرشتند مرا