عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۲۱

دردی که مرا در دل بی درمان است

یک ذرّه ز دل کم نشود تا جان است

گر دردِ دلِ خلقِ جهان جمع کنند

دردِ دلِ من یک شبه صد چندان است