عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۷

کو جان که به چاره چارهٔ جان کنمش

کو دل که علاجِ دلِ حیران کنمش

دردی دارم که هیچ نتوانم گفت

دردی که بتر شود چه درمان کنمش