عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱۸

تا عشق نشست ناگهی در سر من

برخاست ازین غم دل غم پرور من

هرگز به چه باز آید مرغِ دل من

تا بازآید برین که رفت از بر من