عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱۰

جان سوخته پای بست آمد بی تو

وز دست شده به دست آمد بی تو

تا خیلِ خیال تو شبیخون آورد

بر قلبِ بسی شکست آمد بی تو