عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۸

در عشق تو من گرد جنون میگردم

وز دایرهٔ عقل برون میگردم

دیری است که در خون دل من شدهای

در خون تو شدی و من به خون میگردم