عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱

خونِ من خاکی که بریزد آخر

با خاک به خونی که ستیزد آخر

در خون دلم مشو که من خاک توام

از خون کفی خاک چه خیزد آخر