عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۳۸

دل نیست که از عشق تو خون مینشود

تن نیست که از تو سرنگون مینشود

جان از تن غم کشم برون رفت و هنوز

سودای تو از سرم برون مینشود