عطار » مختارنامه » باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق » شمارهٔ ۱۸

بر شاخِ دل شکسته یک برگم نیست

کز بی برگی بتر ز صد مرگم نیست

بی دانه چگونه برگ باشد آخر

بی دانهٔ نارِ لبِ تو برگم نیست