عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۹

دوش آمد و گفت: گردِ تو حلقه کنیم

پیراهنِ خونینِ دلت خرقه کنیم

ما تخت میان دل ازان بنهادیم

تا طالبِ خویش را به خون غرقه کنیم