عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۹

سرگشتهٔ توست نُه فلک، می‌دانی‌؟

گِرد در‌ِ تو گشته به سرگردانی

تو خورشیدی‌، ولی میان جانی

خورشید که دیده‌ست بدین پنهانی‌؟