عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۵۲

سودای توام به سر برون گردانید

باری بشنو ز من که چون گردانید

بر خاک رهم فکند و خون کرد دلم

چون خاک شدم میان خون گردانید