عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۷۵

چون وصل تو تخم آشنائی انداخت

هجر آمد ودام بیوفائی انداخت

گر من بنگویم تو نکو میدانی

آن را که میان ما جدائی انداخت