عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۳۸

ای دل چو حجاب و پرده در کار بسی است

خون خورکه درین حجاب خون خوار بسی است

چون در ره او خرقه و زنار بسی است

از دیده نهان است که اغیار بسی است